در جریان مشروطیت، دو طیف عمده روحانیون و روشنفکران
غرب زده نقش محوری در ساختار آن داشتند، سرانجام
روشنفکران دین ستیز با دسیسه اجانب بخصوص انگلیس
روحانیون اصیل را حذف و خود هم عاقبت ناگواری پیدا کردند.
لذا وقتی که حکومت قاجار به اوج ضعف خود رسید، دولت انگلیس
به روشفکران اعتماد نکرد و با یک کوتاه، رضا خان بی سواد
و مستبد را به ریاست حکومت ایران رساند. روشفکران
شیفته غرب در این دوره معنی واقعی استبداد را چشیدند .
چند نمونه:1
تیمور تاش را در زندان با آمپول هوا کشتند ، میرزا کریم خان رشتی
از ترس رضا خان خودکشی کرد ، تقی زاده خود را «آلت فعل» نامید،
فروغی شعر معروف خود را درباره احوال خویش را برای نزدیکانش این
طور بیان کرد:
در کف شیر نر خونخواره ای -------------غیر تسلیم و رضا کو چاره ای
که رضان وقتی این شعر را دید به او گفت : زن ریش دار!!!
و کسروی با افسوس اعتراف کرد که اگر عدالت خانه مورد نظر
علما پیش می رفت ،هم برای کشور مفید بود و هم از آسیب
اروپایی گرایی ایمن بود ...
این نتیجه غفلت از گفتگو مشرطه خواهان بخصوص طیف روشنفکر با
سفارت انگلیس بود . زیرا غربی ها مذاکره و گفتگو را فقط ابزار خلع
سلاح و دفع مخالفان خود می دانند که در آنجا هم محمد علی شاه
و هم روحانیون مخالف مثل : شیخ فضل الله نوری را با این ابزار از
بین بردند.
نمونه های امروزی گفتگو با غربی ها در جام خود را نشان داد
که سرانجام تلاش چندین سال دکتر ظریف با پاره کردن قرارداد
توسط ترامپ عملا بر باد رفت.!!
فاعتبروا....
1-بازخوانی مشروطیت ایران ؛ اسلام افضلی ص 835